عطر مادری

سلام بر ساره! دوست ِ دوست خدا

عطر مادری

سلام بر ساره! دوست ِ دوست خدا

عطر مادری

مادری، عطری دارد......

یازهرا

طبقه بندی موضوعی

داستان

پربیننده ترین مطالب

  • ۰۸ آبان ۹۳ ، ۰۲:۵۵ سلام

ممکن است

ممکن است

همه چیز ممکن است

زهرا صالحی‌نیا
۲۶ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نامه

صبوری می‌کنم....


زهرا صالحی‌نیا
۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۶:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نامه

لیستم پُر و پیمان است، من دختر کاملی نبودم، خواهر کاملی نبودم، دانش‌آموز و دانشجوی اصلاً کاملی نبودم، نویسنده کاملی نیستم، همسر کاملی نیستم.... لیستم پُر است از آنها که کامل نیست، انسان ِ کاملی نیستم، مادر کاملی....

ترسناک است که مادر کاملی هم نباشی، روزی بچه‌ات بنشیند و فکر کند کاش مادرم... کاش مادرم....

هزاربار، هزارجا خوانده‌ام و شنیده‌ام که نباید به کامل بودن فکر کنم باید وظیفه‌ام را انجام دهد، سعی‌ام را کرده‌ام، اما این تصویر که همه از من بهترند ....

هزاربار هزار جا هم خوانده‌ام و هم شنیده‌ام که نباید به دیگران فکر کنم.....


شاید لازم است قبل از اینکه بیایی، من با خودم این را حل کنم.

راستی میوه دلم، در یک چیز کاملم، خوبم، من دوست ِ کاملی هستم...... از آن دوست‌های کامل ِ کامل، این تنها کامل زندگی‌ام است.

زهرا صالحی‌نیا
۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نامه

قرار نیست انتظار مادر شدن، انتظار پُر از اشک و آهی باشد، با خودم قرار گذاشتم، اگر نشد، مخفی‌اش نکنم، نشود راز سر به مُهر زندگی‌ام، باعث عذاب و چشم‌های پُر ترحم اطرافیانم. قصه‌ی پُر غصه‌ای می‌شود، اما این هم یک تقدیر است، چیزی است که خدا مقدر کرده، نمی‌خواهم آدم‌ها آرام و آهسته، وقتی نیستم، داستانم را تعریف کنند، حتی وقتی با اشتیاق کودکی در آغوش می‌کشم، دل‌شان برای‌ام بلرزد.

البته دل‌های مهربان زیادند، بیشتر منظورم راز است، برای آسوده‌گی به این دنیا نیامدیم، هرکس به نحوی، انتظار ِ مادری هم شاید مال ِ من باشد، گریزی نیست، من ایستاده‌ام.....



زهرا صالحی‌نیا
۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نامه

میوه‌دلم!

کسی می‌آید و همه‌ی چیزهای خوب هم با او می‌آید، نترس! تو هم بیا!


زهرا صالحی‌نیا
۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نامه

عزیزِ دلم

از همین حالا حواست رو جمع کن، قراره مشق ِ شب، نادر ابراهیمی بنویسی، من از اون مادرها نیستم که به شعور ادبیاتی بچه‌ام/بچه‌هام بی‌اعتنا باشم! 

شیرم رو حلالت نمی‌کنم اگر بخوای زرد خون بشی.

زهرا صالحی‌نیا
۱۸ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نامه

داشتم با خودم در خانه «الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها» می‌خوندم، به این فکر کردم چه خوب می‌شد برای تو به جای لالایی از این شعرها بخونم، من هم که صدای‌ام خوش :)



زهرا صالحی‌نیا
۱۸ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نامه

شلوارهای بابا و چادر و مانتو لی‌ام را در ماشین‌لباس‌شوئی انداختم و مایع مخصوص لباس‌های مشکی را در جای مخصوص مایع ریختم، بعد نشستم به نگاه کردن چرخیدن لباس‌ها که ببینم چه‌قدر کَف می‌کند، نگاه کردنم طول کشید، مدام چشم‌ام می‌چرخید، انگار ناگهان جذاب‌ترین صحنه عالم را می‌دیدم، به چشم‌ام آمدی عزیزکم!

دو دست ِ کوچکت را گذاشته‌بودی روی در ِ ماشین‌لباس‌شوئی، وقتی چرخیدن لباس‌ها شروع می‌شد، از هیجان، کمر صاف می‌کردی و ناگهان دست می‌کوبیدی روی شیشه، من ایستاده‌بودم جلوی سینک، ظرف‌ها را می‌شستم و نگاه‌ات می‌کردم، دلم برای‌ات قنج می‌رفت و می‌خواستم بلندت کنم و به خودم بفشارم‌ات تا باور کنم واقعی هستی!


میوه‌ی دلم، عزیز ِ کوچکم، نیامدی و دلتنگتم.


زهرا صالحی‌نیا
۲۲ دی ۹۳ ، ۰۷:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نامه

بی‌حوصله و خواب‌آلود و خسته‌ام

با یک کوه کار

پروژه و جواب دادن به چند نفر و کارهای خانه و غذا درست کردن

گاهی تمام این کارهای که برای‌ام دوست داشتنی است، سخت و جانکاه میشود

دلم سیرابی و نخود می‌خواهد


یعنی تو در راهی؟

زهرا صالحی‌نیا
۱۸ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نامه

در این روزهای غم‌گینی من، خوب است که تو بیایی؟؟

ترسم از این بابت است که نتوانم از پَس شکر نعمت خدا بر بیایم.

اگر تو بیایی و من اماده نباشم؟

هزار اگر و مشکل و شاید!


ولی دلم برای‌ات پر می‌کشد میوه دلم!

آغوشم تشنه‌ی توست

اما میترسم، وقتی خودم تشنه یک آغوش آرامشم، میترسم نتوانم به تو...

دلم برای ات پر میکشد

با بغض

زهرا صالحی‌نیا
۱۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نامه