اَمان از ثانیهها
پنجشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۴۸ ب.ظ
قرار نیست انتظار مادر شدن، انتظار پُر از اشک و آهی باشد، با خودم قرار گذاشتم، اگر نشد، مخفیاش نکنم، نشود راز سر به مُهر زندگیام، باعث عذاب و چشمهای پُر ترحم اطرافیانم. قصهی پُر غصهای میشود، اما این هم یک تقدیر است، چیزی است که خدا مقدر کرده، نمیخواهم آدمها آرام و آهسته، وقتی نیستم، داستانم را تعریف کنند، حتی وقتی با اشتیاق کودکی در آغوش میکشم، دلشان برایام بلرزد.
البته دلهای مهربان زیادند، بیشتر منظورم راز است، برای آسودهگی به این دنیا نیامدیم، هرکس به نحوی، انتظار ِ مادری هم شاید مال ِ من باشد، گریزی نیست، من ایستادهام.....
۹۴/۰۲/۱۷
ان الله مع الصابرین