نامزد
شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۳:۲۲ ق.ظ
باز هم شب است و سکوت و اضطراب من.
کتاب به قدر کافی برایت خریدم؟ نه، نخریدم، نکند بیایی و من کتابی، لالایی، داستانی، زمزمهای برایت نداشتهباشم! نکند کمد کم بیاید، لباس، خانه و من و آنچه میدانم، توکلم به باد رفته، به تمام مادرهای مجازی و حقیقی حسادت میکنم و از تکتکشان میترسم! دوسال انتظار کشیدم و هنوز آماده نیستم، شدهام منتخب آرای مردی ِ بیبرنامه، دو دقیقه قبل از اولین نشست مطبوعاتی!
*کم ِ من را به کرمت زیاد کن. باید دعا کنم.
۹۵/۱۲/۱۴